تولد محمد جواد
هفته پیش که رفتیم خونه دختر عمه بابایی اتفاقی متوجه شدیم که تولد محمدجواده البته قرار بود که فقط سه نفره بگیرن که ما هم به جمعشون اضافه شدیم شب بود که رسیدیم و امیرعلی خواب بود وقتی چشماشو باز کرد با دیدن محمدجواد شوکه شد آخه بچم از چنگول های دفعه قبل محمدجواد حسابی ترسیده بود کلی بهونه گرفت که به نظرم اومد که معنیش اینکه که چرا اومدیم اینجا با هر ترفندی که بود تونستیم امیرعلی رو راضی کنیم سرسره بازی امیرعلی و محمدجواد به قول خود امیرعلی سرسر تولد محمد جواد اینجا امیرعلی کادوشو که داد میخواست بره بوسش کنه از مهد کودک بگم که تقریبا بهتر شده و خدا رو شکر راضی هستیم فقط مربیشون میگه تا در ب...
نویسنده :
مامان زهرا
14:23